در این مقاله موضوعی را مورد بحث قرار میدهیم که مطئنم مورد نیاز همه ی ما انسانهاست فارغ از اینکه چند سالمان باشد و چه شغلی داریم یا هدف چیست.

شکاف محیطی و دلیل ایجاد آن چیست؟

ممکن است شما هم این مسئله را تجربه کردید باشید در محیط کار مدیر بد رفتاری داشته باشید یا امکانات کافی برای رسیدن به هدف خود یا داشتن یک زندگی نرمال را نداشته باشید یا اطرافیانی که مدام سنگ اندازی میکنند  این عوامل بیرونی و موانعی برای انجام کار مورد نظر ماست.

ممکن است این اتفاق به کرات در هر خانواده ای افتاده باشد که در انتخاب رشته ی فرزندان خود علایق و آرزوهایی که در گذشته برای خود تصور میکردند حال بر فرزند خود تحمیل میکنند حتما باید پزشک یا مهندس شوی و ذهنیت نادرستی دارند که دانش

آموزانی که نمی خواهند درس بخوانند هنرستان را انتخاب میکنند باید بگویم این یک تفکر کاملا اشتباهی است .پس توصیه ای که به دانش آموزان منتخب رشته ی هنر دارم این است که با اعتماد به نفس و بدون توجه به عکس العمل محیط و دیگران تلاش کنند که در نوع خودشان بهترین باشند.

اما چگونه میتوانیم برای شکاف محیطی پلی برای بهتر شدن ایجاد کنیم ؟

خود مراقبتی محیطی :

اگر تمایل به برگرداندن قدرت ازدست داده ی خود داری پس نیاز به خود مراقبتی محیطی داری.یعنی من حواسم به محل زندگیم شهرم و حتی دکوراسیون خانه ام باشد.اما بحثی که به میان می آید این است که اگر خللی در داشتن این فاکتورها به وجد آمد آیا باید محل زندگی را عوض کرد یا مهاجرت را برای راه حل اول در نظر بگیریم البته که اگر این راه بهترین باشد نباید از خودمان دریغش کنیم اما مثالی ملموس تر بزنم .

اگر هوای شهر ماآلوده باشد و بدانیم که حتی این آلودگی ممکن است روی خلق و خوی ما اثر بگذارد پس نیاز به خود مراقبتی داریم اما منظور این نست که شرایط جوی نا مناسب باعث خلق و خوی بد من شده است.پس باید مهاجرت کرد.منظور این است در این شرایط بد چه کاری از من ساخنه است؟و نقش قربانی را به خود نگریم.

باید بگویم که دایره ی کنترل معجونی برای این مسئله است.دو دایره را درنظر بگیرید و یکی را دایره کنترل بنامید و دیگری را دایره عدم کنترل.در این قسمت از بحث شما را ارجاع میدم به کتاب تئوری انتخاب از آقای ویلیام گلاسر که میتوانید از انتشارات سایه سخن یا دیگر انتشارات این کتاب را تهیه کنید.

همانطور که در مثال آلودگی هوا توضیح دادم بخشی از این اتفاقات و تصمیم گیری ها به عهده ی ماست و روی آنها کنترل داریم .و مواقعی هم است که خواسته ای داریم اما کنترلی برای رسیدن به آنها نداریم  سوالی که در هر شرایطی میتوان از خود پرسید که در دایره ی کنترل خود چه اختیاراتی داری و چه اقداماتی برای این خود مراقبتی محیطی میتوانی انجام دهی.

اگر این موضوع را در حوزه ی شغل مورد بحث قرار دهیم که چگونه میتوانیم خود مراقبتی داشته باشیم اول از همه باید بگویم دو دسته مهارت را باید یاد بگیریم و در محیط کار خود بکار ببریم.

مهارت های نرم

مهارت های سخت

مهارت های نرم مهارت هایی هستند که برای ارتباط با آدمها در شغل خود نیاز دارم.

مهارت های سخت هم به تخصص آن فرد در حوزه ی کار خود می گویند.

این جمله را از زبان استاد مریم مبارکی خواهم گفت که انسانها بخشی با تخصص خود سر کار می آیند و بخشی با قلب خود .پس در محیط کار مواجه میشویم با فردی که هم احساس دارد هم منطق.بنابر این من نمیتوانم بگویم که کاملا آدم منطقی یا کاملا احساسی هستم و بنظر من باید آدمهارا خاکستری دید.

پس متوجه شدیم که داشتن این مهارت ها لازمه ی داشتن یک ارتباط خوب در محیط کار و شناختن حقوق خود و دیگران است.

و باید بدانیم که آدمها بد نیستند بلکه بلد نیستندو آموزش ندیده اند.

امیدوارم بخاطر داشتن این مباحث در زمان مناسب بتواند رویکردتان را در مواجهه با مشکلات و چالشهای زندگی تغییر دهدو نقش بسزایی در زندگی حرفه ای و رابطتان داشته باشد.