چند پتانسیلی ها
چند پتانسیلی ها
چند پتانسیلی چیست و افراد چند پتانسیلی چطور میتوانند تاثیر گذار باشند؟
(Multipotentiality)
فرضا درحالیکه کار حسابداری انجام می دهید همزمان تمرین طراحی لباس و خیاطی می کنید و در این فکر هستید که کتاب Dark horse را بخوانید.در عین حال برای نوشتن کتاب خود با مضمون رشد فردی در هفته ی آینده برنامه ریزی می کنید و در این فکر هستید که یک مهارت تازه هم یاد بگیرید ؟اگر آدمی هستید که به کار های زیادی علاقه دارید و دوست دارید تجربه های جدیدی به دست بیاورید و قادر به محدود کردن علایقتان در یک شاخه نیستید.تبریک می گویم به جمع چند پتانسیلی ها خوش آمدید.
در مقاله پیش رو می خواهیم افراد چند پتانسیلی را بهتر و بیشتر بشناسیم بررسی کنیم که آیا ما یک فرد چند پتانسیلی هستیم یا خیرو ببینیم افرادی که چند بعدی یا چند پتانسیلی هستند بهتر است چه اقاداماتی انجام دهند؟
فرهنگ عمومی به شکل قاطعانه این باور را به ما منتقل میکند که موفقیت و تاثیرگذاری تنها حاصل متخصص شدن و عمیق شدن در یک حوزه ی خاصی رخ می دهد.اتفاقا در یکی از مقاله های خودم به مفهوم قانون 10 هزار ساعت اشاره کردم. اریکسون روانشناسی که فرمول قانون 10000هزار ساعت یا ده ساله به او نسبت داده شده است و تحقیقاتش را به این شکل خلاصه میکند :حرفه ای ها ساخته میشوند متولد نمیشوند .حتی مالکوم گلدول در کتاب استثنایی ها به تحقیقی اشاره میکند که در سال 1990 توسط اندرس اریکسون درباره ی نقش استعداد و تمرین در آکادمی عالی موسیقی برلین انجام شده بود.آنچه که گلدول در مورد این تحقیق می گوید در نهایت به ای نتیجه می رسد که ده هزار ساعت تمرین برای کسب مهارت لازم در سطح حرفه ای شدن و جهانی شدن در همه ی رشته ها لازم است.اما آیا واقعا زمان کافی را داریم ؟ امکانات کافی در این ده سال برای ما مهیا است ؟و جالب است بدانید که خود مالکوم گلدول روی همین کتاب کامنتی گذاشته است با این مضمون که به دلایلی که از توضیح آن عاجز هستم نویسنده ی این کتاب کاری کرده است که فهمیدن اینکه چقدر در اشتباه بودم لذتی وافر ببرم و عاشق کتاب شدم .
اگر واقع بینانه به این موضوع نگاه کنیم این قانون در همه ی رشته ها پاسخگو نیست.
چند پتانسیلی ها چه کسانی هستند ؟
بگذارید اینگونه شروع کنم مدتی بود که از انتخاب های متنوعم ناراحت بودم .برای کلاس های حسابداری که با کلی ذوق ثبت نام کرده بودم و دوره ها و کارگارهایی که شرکت کردم وحتی یکی از بزرگترین معضلات من بعد از فارغ التحصیلی پیدا کردن کار مناسب بود که به هدفم رسیدم اما بعد از گذر زمان متوجه شدم که من ساخته ی این کار نیستم و حالم بد بود از اینکه زمان رو ازدست دادم.اما وقتی با خودم فکر کردم کار اشتباهی نکردم که خودمو سزاوار سرزنش ببینم من برای موضوعی اشتیاق داشتم تلاش کردم و تجربه اش کردم حالا متوجه شدم که اشتباه کردم.اگه من این تجربه را نداشتم قطعا پی نمی بردم که اشتیاق واقعی من چیست .اما الان از اینکه شهامت و جرات داشتم حوزه های متنوع را تجربه کنم خوشحالم.
افراد چند پتانسیلی توانایی های بالقوه زیادی دارند که همه یا دستکم تعدادی از آن ها را بالفعل می کنند.افراد چند پتانسیلی درصورتیکه بتوانند مسیر تجمیع توانایی هایشان را پیدا کنند اتفاقا یک سر و گردن از تمام اطرافیانشان موفق ترخواهند بود.اما متاسفانه هنوز هم گاهی مورد انتقاداتی از جمله سطحی نگر بودن از این شاخه به اون شاخه پریدن عدم تمرکز یا بی هدف بودن و بی مسئولیت پذیر بودن قرار می گیرند .
چرا چند پتانسیلی بودن چیز بدی نیست؟
این افراد در وهله ی اول افراد استقلال طلبی هستند آنها از انجام کارهای تکراری و روتین بیزارند و عاشق آزادی عمل هستند و کنترل دائمی و مورد دستور دیگران واقع شدن بدشان می آید.علایق زیادی در موضوعات مختلف دارند و عاشق کسب تجربه های جدید هستند و ترجیح خاصی نسبت به علایق خود ندارند و نمیتوانند بین آنها یکی را انتخاب کنند چرا که دوست دارند همه ی آنها را دنبال کنند از همین رو بسیار تنوع طلب هستند..چند پتانسیلی ها معمولا آدمهای خلاق و یادگیرنده هستندو چون مدام به سراغ کارها و تجربه های جدید میروند قدرت یادگیری شان بالاست و سریع میتوانند وارد حوزه ی جدید شوند.و عموما ترسی از امتحان کردن کارهای جدید ندارند و از روتین کردن کارها خسته میشوند .پس چند پتانسیلی بودن در نوع خودش میتواند یک ویژگی مثبت باشد.اما وقتش رسید بدانیم :
چه زمانی چند پتانسیلی بودن باعث موفقیت و چه زمانی سبب شکست میشود؟
از آنجایی که چند پتانسیلی ها دنیاهای متفاوتی را تجربه میکنند و در زمینه های مختلفی سر رشته دارند و کماکان به ماجرا جویی هایشان در زمینه تجربه کردن موضوعات مختلف ادامه می دهند پس میتوانند با انجام این تجارب خلق کننده های بسیار موفقی باشند چون به داشتن اطلاعات در یک حوزه قانع نمی شوند و مدام در حال یادگیری هستند و این یادگیری ذهنشان را همیشه فعال نگه میدارد و در نتیجه اکثرا کلی ایده ی جدید دارندامااز اینکه لیبل متمرکز نبودن را میخوردند باید بگوییم سخت در اشتباهند چرا که این افراد روی موضوعات مورد علاقه شان چنان عمیق میشوند که به شدت یادگیری واقعی در آن ها اتفاق می افتد. تمایزی که سبب موفقیت این افراد میشود تلاش کردن و عملی کردن ایده هایشان است که به این دسته از افرادچند پتانسیلی های موفق و مسئولیت پذیر می گویند.چرا که این افراد کسانی هستند که طالب تغییر دنیا و وارثان آینده هستند.
اما افرادی که در یک گوشه فقط نظاره گر ایده های خود هستند و با خیال پردازی های خود مدام تغییره ایده می دهند و به کارهای جدید فکر میکنند اما حاضر نیستند به امتحان کردن یکی از ایده های خود یا به محض برداشتن اولین قدم و نرسیدن به نتیجه ی دلخواه دست از تلاش می کشند این ویژگی باعث شکست آنها در هر مسیری میشود که به آنها لقب افراد چند پتانسلی منفی و شکست خورده می گویند.
راهکارهای موثر برای چندپتانسیلی مثبت:
1-پنهانش نکنید: اگر بخواهیم چند پتانسلی بودن ما را دیگران بپذیرند نباید آن را پنهان کنیم و در وهله ی اول خودمان بپذیریم.
2- کاربردی تجربه و آزمون و خطا کن: تا حوزه ای که میتوانی در آن آهنگ رشد خودت را ببینی پیدا کنی وفایده ها و ضررهایش را بررسی کنی .
3-ترس داشتن در این مسیرنشانه ی وجود مشکل نیست: با وجود این ترس ها میتوان قدم برداشت چرا که ما مسئول زندگی خودمان هستیم البته که تغییر کرن ترس و نگرانی را به همراه دارد مهم معنا دادن به این ترس هاست.
4-این ویژگی را جدی بگیراقدام کن و تسلیم نشو:تلاش در حوزه ی دلخواه است که خلاقیت را چاشنی انتخاب های متنوع ات می کند.البته که همه ی مسیرها سختی های خود را دارد.و تاب آوری و تلاشگر بودن نکته ی بسیار مهمی است که نباید در این مرحله فراموش شود.
5-برای نتیجه گرفتن باید صبور باشی:مسیری که انتخاب کردی مسیر منحصربه فردی است و نباید این مسیر را با دیگری مقایسه کنی.
6-بروز باش:افق نگاه خود را باید گسترده تر کرد.یعنی مسیری را که من طالب تجربه ی آن هستم آیا در طولانی مدت هم پاسخگوی نیاز من و دیگران هست یا خیر؟
امیدوارم شماهم چند پتانسیلی مثبت باشید…
دیدگاهتان را بنویسید